نرم و نازک شده ام. ترد شده ام. هر جا که می روم این نشان تردی رد می گذارد روی آدمها. خودم می فهمم ردم را. می بینمش و سکوت می کنم. کنار می کشم. جرات دارم هنوز اما ترسم بیشتر است. شده ایم ذخیره گر درد برای روزهای مبادا انگار. هی خاطره داشته باش و هی رنج بکش و از ساحل امن دورتر شو.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر