۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

همین جوری از خلال یک روز تعطیل

روزهای تعطیل صدای خاص خودش را دارد. شاید به خاطر سکوت بیشتری که هست ما صداهای هر روز را بیشتر و بهتر می شنویم. صدای کبوتر، بلبل، کلاغ. عقبکی عقب رفتن ماشینی توی کوچه، صدای آمبولانس، موتور یخچال. بعد به هر حال نوع صداها از یک دایره ای فراتر نمی روند. منظورم این هست که کم می شود که صدای جدیدی به این صداهای همیشگی اضافه شوند. درنتیجه معمولا وقتی یک روز تعطیل توی خانه نشسته ایم حس و حالمان هم شبیه روزهای تعطیل دیگر می شود. خانه که همان خانه هست، صداها هم که مشترکند و ما هم به هر حال فرق چندانی با هرروزمان نداریم. این می شود که خیلی فرقی نمی کنند روزهای تعطیل.
توقع ان چنانی هم نباید باشد برای بر هم زدن روزمرگی و یک اتفاق خوشایند

هیچ نظری موجود نیست: