اشک سخاوتمند است. بیهیچ منتی تو را آرام می کند. اشک هم مثل واژه میماند.راهی است برای خالی شدن. به نوشتن میماند. اما نوشتن هم به اندازه اشک این همه دست به نقد نیست. وقتی میریزد و میغلتد آرامت می کند. اشک زنانه از واژههای تو که به وقت عصبانی شدن بیرون میریزد کم ضربهتر است. تو هم با همان واژه ها آرام میشوی. گاهی هم انگار به جای آرامترشدن پشیمان میشوی. اشک ریختن یک استعداد است. من چیزی دارم که آرامم می کند. خوب هم آرامم می کند. حربه زنانه هم نیست. اگر میخواهی اشکم را نریزی آرام حرف بزن. آنوقت من هم فکر نمیکنم خشونت حربه مردانه است. اشک که میریزم باعث میشود حرفهایی نزنم که بعدها پشیمان شوم. نمی گویم تو اشک بریز. اما مرا به هنگام اشک ریختن ضعیف مبین. یکبار هم این شکلی ببین. چه میشود؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر